26 فرهنگ

scour

/skou(ə)r/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معشوقه، صیقلی کردن، جستجو کردن، شستن، زدودن، صابون زدن، تطهیر کردن، پرداخت کردن، تکاپو کردن