26 فرهنگ

scorn

/skôrn/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نومیدی، تمسخر، تحقیر، مذمت، حقارت، عار، بی اعتنایی، خردانگاری، خوار شمردن، خردانگاشتن، استهزاء کردن، اهانت کردن