26 فرهنگ

ترجمه مقاله

scheduled

/-əld,ˈskeˌjo͞old/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

برنامه ریزی شده، زمان بندی کردن، در برنامه گذاردن، برنامه ریزی کردن، صورت یا فهرستی ضمیمه کردن