rut/rət/دیکشنری انگلیسی به فارسیگودال، عادت، شهوت، خط، روش، گرمی، رد جاده، اثر، خط شیار، شیار دار کردن، مست شهوت شدن، فحل شدن، گشن امدن، شور پیدا کردن، خط انداختن