25 فرهنگ

rut

/rət/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گودال، عادت، شهوت، خط، روش، گرمی، رد جاده، اثر، خط شیار، شیار دار کردن، مست شهوت شدن، فحل شدن، گشن امدن، شور پیدا کردن، خط انداختن