25 فرهنگ

ruin

/ˈro͞oin/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خراب کردن، ویرانی، تباهی، خرابه، خرابی، مخروبه، ضلالت، نا بودی، سربه سر کردن، فاسد کردن، سیاه کردن، فنا کردن