26 فرهنگ
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
rotten
/ˈrätn/
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاسد شده، فاسد، پوسیده، خراب، زنگ زده، چروک، روبفساد، ضایع