26 فرهنگ

ring

/riNG/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حلقه، انگشتر، میدان، گود، طنین، طوقه، محفل، طوق، ناقوس، زنگ اخبار، چنبر، صحنه ورزش، جسم حلقوی، صدای زنگ تلفن، عرصه، گروه، طنین صدا، زنگ زدن، احاطه کردن، چرخ خوردن، حلقه زدن، گرد امدن