26 فرهنگ

revolution

/ˌrevəˈlo͞oSHən/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

انقلاب، چرخش، دور، دوران، شورش، گردش، دوران کامل، حرکت انقلابی، دور موتور، واگشت، اشوب