26 فرهنگ

reproach

/riˈprōCH/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرزنش، ملامت، رسوایی، ننگ، عیب جویی، توبیخ، مذمت، سرکوفت، طعنه، سب، عیب جویی کردن از، سرزنش کردن، طعنه زدن، ملامت کردن، سرکوفت دادن، خوار کردن