26 فرهنگ

repair

/riˈpe(ə)r/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تعمیر، مرمت، اصلاح، تعمیر کردن، جبران کردن، دوباره دایر کردن، مرمت کردن، عازم شدن