26 فرهنگ

recovery

/riˈkəvərē/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بهبود، بهبودی، ترمیم، جبران، استرداد، وصول، حصول، باز یافت، تحصیل چیزی، بخودایی، بهوش امدن