26 فرهنگ

ترجمه مقاله

ranges

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محدوده ها، محدوده، برد، حدود، حوزه، رسایی، دسترسی، خط مبنا، منحنی مبنا، تیر رس، چشم رس، در صف اوردن، اراستن، میزان کردن، سیر و حرکت کردن، تغییر کردن، مرتب کردن