26 فرهنگ

rand

/rand,ränd,ränt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رند، حاشیه، برامدگی لبه طبقات سنگ، لبه، مرز، کنار، نوار، تسمهء اهنی، تکه دراز گوشت