26 فرهنگ

ترجمه مقاله

quivers

/ˈkwivər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کوسه ها، ترکش، تیردان، ارتعاش، در تیردان قرار گرفتن، بهدف خوردن، لرزیدن