26 فرهنگ

quarry

/ˈkwä-,ˈkwôrē/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معدن، معدن سنگ، شکار، صید، منبع، لاشه شکار، توده انباشته، شیشه آلماسی چهارگوش، اشکار کردن