26 فرهنگ

putrefies

/ˈpyo͞otrəˌfī/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خرابکاری، گندیدن، متعفن شدن، پوسیدن، فاسد شدن، چرک نشستن، چرک کردن، گنداندن