26 فرهنگ

ترجمه مقاله

punctures

/ˈpəNGkCHər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سوراخ ها، سوراخ، پنچر، خلش، سوراخ کردن، پنچر شدن، خلیدگی