26 فرهنگ

provide

/prəˈvīd/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فراهم کند، تهیه کردن، مجهز کردن، تدارک دیدن، میسر ساختن، وسیله فراهم کردن، اماده کردن، مقرر داشتن، تهیه دیدن، تامین کردن، توشه دادن