26 فرهنگ

protocol

/-ˌkäl,ˈprōtəˌkôl/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پروتکل، تشریفات، پیوند نامه، موافقت مقدماتی، پیش نویس سند، اداب و رسوم، مقاوله نامه نوشتن