26 فرهنگ

proselyte

/ˈpräsəˌlīt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

proselyte، جدید الایمان، نو اموزمذهبی، عضو تازه حزب، کسیکه تازه بدینی وارد شود، تبلیغ کردن، بدین تازه وارد کردن، تبلیغ شدن