26 فرهنگ

promise

/ˈpräməs/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

وعده، قول، نوید، عهد، پیمان، میثاق، عهده، قول دادن، انتظار وعده دادن، پیمان بستن، متعهد شدن، عهد کردن