26 فرهنگ

procession

/prəˈseSHən/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

صفوف، حرکت دسته جمعی، ترقی تصاعدی، ترقی، دسته راه انداختن، در صفوف منظم پیش رفتن