26 فرهنگ

prime

/prīm/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نخستین، کمال، اغاز، بهار جوانی، زبده، بهترین قسمت، بار کردن، تفنگ را پر کردن، بتونه کاری کردن، قبلا تعلیم دادن، اماده کردن، تحریک کردن، نخست، اول، اصلی، اولیه، برجسته، عمده، درجه یک، باستانی، بهترین