26 فرهنگ

ترجمه مقاله

pries

/prī/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پره ها، کنجکاوی، فضولی، اهرم، دیلم، فضول، فضولانه نگاه کردن، بادقت نگاه کردن، کاوش کردن، با دیلم یا اهرم بلند کردن، سر و گوش آب دادن