26 فرهنگ

preserve

/priˈzərv/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حفظ، شکارگاه، قرق شکارگاه، مربا، کنسرو میوه، حفظ کردن، نگه داشتن، نگاه داشتن، باقی نگهداشتن