26 فرهنگ

position

/pəˈziSHən/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

موقعیت، مقام، مکان، موضع، جایگاه، وضعیت، محل، وضع، شغل، مرتبه، مسند، نهش، موضعی کردن، مقام یافتن، قرار دادن یا گرفتن