26 فرهنگ

plod

/pläd/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خرچنگ، صدای پا، خرحمالی، زحمت کشیدن، خرحمالی کردن، اهسته و محکم حرکت کردن، با زحمت کاری را انجام دادن