pledges/plej/دیکشنری انگلیسی به فارسیتعهدات، گرو، وثیقه، ضمانت، بیعانه، تعهد و التزام، سوگند ملایم، در گروگان، باده نوشی بسلامتی کسی، نوش، متعهد شدن، گرو گذاشتن، بسلامتی کسی باده نوشیدن، التزام دادن، عهد کردن