26 فرهنگ

ترجمه مقاله

piles

/pīlz/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شمع ها، ستون، توده، کپه، پایه، کومه، مقدار زیاد، کرک، پارچه خزنما، ستون لنگرگاه، ستون پل، پرز قالی وغیره، توده کردن، کومه کردن، اندوختن