26 فرهنگ

ترجمه مقاله

piddle

/ˈpidl/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پازل، کار بیهوده کردن، وقت گذراندن، بناز چیز خوردن، با خوراک بازی کردن، جیش کردن