26 فرهنگ

petrified

/ˈpetrəˌfīd/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سنگ فرش، سنگ کردن یا شدن، میخ کوب شدن، برجای خشک شدن، متحجر کردن، گیج کردن، از کار انداختن