26 فرهنگ

persuasions

/pərˈswāZHən/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

متقاعد کردن، ترغیب، اجبار، تشویق، متقاعد سازی، تحریک، اطمینان، قسم، عقیده دینی، نوع، نظریه یا عقیده از روی اطمینان