26 فرهنگ

peregrinated

/ˈperigrəˌnāt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیروز شد، سرگردان بودن، بزیارت رفتن، سفر کردن، اواره بودن، در کشور خارجی اامت کردن