26 فرهنگ

ترجمه مقاله

patriarch

/ˈpātrēˌärk/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

وطن پرست، ایلخانی، بزرگ خاندان، پدرسالار، ریش سفید قوم، شیخ، سالار، پدرشاه، رئيس خانواده، رئيسه خانواده