26 فرهنگ

pasture

/ˈpasCHər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مرتع، علفزار، چرا گاه، گیاه و علق قصیل، چریدن، چراندن، چرانیدن، چریدن در، تغذیه کردن