26 فرهنگ
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
orderly
/ˈôrdərlē/
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منظم، خدمتکار بیمارستان، مصدر، باانضباط، مرتب، گماشته