26 فرهنگ

offer

/ˈäfər,ˈôfər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد، ارائه، عرضه، پیشکش، تقدیم، پیشنهاد کردن، تقدیم داشتن، پیشکش کردن، عرضه کردن، عرضه داشتن، فدا کردن