26 فرهنگ

ترجمه مقاله

obliterate

/əˈblitəˌrāt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

از بین بردن، پاک کردن، معدوم کردن، محو کردن، زدودن، سربه سر کردن، ستردن، ناپدید ساختن