26 فرهنگ

mock

/mäk/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خجالت کشیدم، تمسخر، مسخره کردن، تقلید در اوردن، استهزاء کردن، دست انداختن، عقیم کردن، خندیدن، تقلیدی