miscarried/misˈkarē,ˈmisˌkarē/دیکشنری انگلیسی به فارسیمفقود شدن، صدمه دیدن، خیط و پیت شدن، بجایی نرسیدن، نتیجه ندادن، عقیم ماندن، اشتباه کردن، بچه انداختن، سر خوردن