loose/lo͞os/دیکشنری انگلیسی به فارسیشل، ظهور، شل و سست شدن، رها کردن، برطرف کردن، نرم و ازاد شدن، حل کردن، سبکبار کردن، درکردن، از قید مسئوليت ازاد ساختن، سست، گشاد، لق، هرزه، ول، ازاد، بی پایه، بی قاعده، بی ربط، بی بند و بار، فروهشته