26 فرهنگ

loomed

/lo͞om/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرخ شده، بزرگ جلوه کردن، ازدور نمودار شدن، پدیدارازخلال ابرها، از خلال ابر یا مه پدیدار شدن