26 فرهنگ

lodged

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تسلیم شد، مسکن دادن، منزل دادن، پذیرایی کردن، گذاشتن، تسلیم کردن، قرار دادن، منزل کردن، بیتوته کردن، به لانه پناه بردن، ساکن کردن