26 فرهنگ

ترجمه مقاله

linger

/ˈliNGgər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

متوقف کردن، دم اخر را گذراندن، معطل شدن، منتظر ماندن، درنگ کردن، تاخیر کردن، دیر رفتن، مردد بودن