26 فرهنگ

ترجمه مقاله

lineament

/ˈlin(ē)əmənt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خط مقدم، طرح، نشان ویژه، سیما، طرح بندی، خطوط چهره، صفات مشخصه