26 فرهنگ

kerbed

/kərb/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کربلا، محدود کردن، تحت کنترل دراوردن، ممانعت کردن، فرو نشاندن، محکم مهارکردن، دارای دیواره یا حایل کردن