26 فرهنگ

keen

/kēn/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تیز، تیز کردن، شدید بودن، شدید کردن، نوحه سرایی کردن، مشتاق، شدید، مایل، زیرک، قوی، حساس، تند، حاد، خاطرخواه، با هوش