26 فرهنگ

investigate

/inˈvestiˌgāt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تحقیق کردن، بررسی کردن، رسیدگی کردن، پژوهیدن، جستار کردن، وارسی کردن، استفسار کردن، اطلاعات مقدماتی بدست اوردن، تفتیش کردن، باز جویی کردن