26 فرهنگ

invest

/inˈvest/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرمایه گذاری، سرمایه گذاری کردن، گذاردن، نهادن، خریدن، خرید کردن، اعطاء کردن، سرمایه گذاردن