26 فرهنگ

ترجمه مقاله

interject

/ˌintərˈjekt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مفهوم، بطور معترضه گفتن، در میان اوردن، در میان انداختن، در میان امدن، مداخله کردن